«فرهاد حسنزاده» (متولد 1341)، یکی از نویسندگان طنزپردازی است که بسیاری از آثارش در حیطه ادبیات کودکان و نوجوانان است. داستانهای طنز حسنزاده بیشتر برگرفته از واقعیتهای جامعه با درون مایههای اجتماعی است که در آن با دیدگاهی انتقادی اما ملایم، به بازتاب مسائل و مشکلات چکیده کامل
«فرهاد حسنزاده» (متولد 1341)، یکی از نویسندگان طنزپردازی است که بسیاری از آثارش در حیطه ادبیات کودکان و نوجوانان است. داستانهای طنز حسنزاده بیشتر برگرفته از واقعیتهای جامعه با درون مایههای اجتماعی است که در آن با دیدگاهی انتقادی اما ملایم، به بازتاب مسائل و مشکلات اجتماعی میپردازد. او در داستانهای طنزآمیزش از انواع تکنیکهای طنز استفاده میکند که بیانگر تسلط وی بر شیوهها و الگوهای رایج طنزپردازی است.
این مقاله با بررسی سه مجموعه داستان از آثار فرهاد حسنزاده، در دو بخش به کندوکاوی در شیوههای طنزپردازی وی میپردازد. بخش نخست این مقاله به معرفی تنوع تکنیکهای طنز در این داستانها میپردازد و در بخش دوم، نمود و بسامد این تکنیکها در قسمتهای مختلف پیرنگ داستانها بررسی میشود. بر اساس یافتههای این مقاله، تکنیکهای طنزی که حسنزاده در داستانهای خود به کار میبرد، هر چند بر عناصر داستان مانند فضا، شخصیت پردازی، لحن، سبک، زبان و... تأثیرگذار است، نمود آشکار این تکنیکها در ساختار پیرنگ داستانهای وی است. این تکنیکها با نمود در قسمتهای مختلف پیرنگ (شروع، ناپایداری، گسترش، نقطه اوج، گره گشایی، پایان) در خط سیر روایت داستان قرار میگیرند و در جاهایی چون نقطۀ اوج و پایان، جزء بدنۀ طرح میشوند. در این میان با بررسی بسامد نمود این تکنیکها در قسمتهای مختلف پیرنگ، این نتایج به دست میآید که در میان قسمتهای مختلف پیرنگ داستانها، «شروع» و «گسترش» بسامد و تنوع بیشتری از تکنیکهای طنز دارد و در قسمت «پایان» داستانها نیز تکنیک «غافل گیری» و «چرخش طنزآمیز» بیشترین بسامد را دارد. هدف این مقاله، تحلیل این یافتهها و تبیین رابطۀ میان این تکنیکها با ساختار پیرنگ داستانهای حسنزاده با روشی توصیفی- تحلیلی است که در آن از ارائۀ دادههای آماری، جدول و نمودار نیز استفاده شده است.
پرونده مقاله
معاصرسازی، ناظر بر کاربرد ادبیات اعصار پیشین در ادبیات معاصر و هماهنگ کردن این نوع ادبیات، با روحیات و ذهنیات انسان امروز است که این امر، نقش مهمی در خلق آثار ادبی، غنی کردن آنها و ارتباط بینِ فرهنگی در دوره های مختلف دارد. سیمین دانشور از جمله داستان نویسانی که از این چکیده کامل
معاصرسازی، ناظر بر کاربرد ادبیات اعصار پیشین در ادبیات معاصر و هماهنگ کردن این نوع ادبیات، با روحیات و ذهنیات انسان امروز است که این امر، نقش مهمی در خلق آثار ادبی، غنی کردن آنها و ارتباط بینِ فرهنگی در دوره های مختلف دارد. سیمین دانشور از جمله داستان نویسانی که از این شیوه، در آفرینش آثار داستانی خود استفاده کرده است. در رمان «جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان» شعر شاعران مختلفی مانند حافظ، مولوی، سعدی و خیام معاصرسازی شده است. هدف این پژوهش بررسی نقش این اشعار و شیوۀ معاصرسازی آنها، در رمان مذکور بر اساس روش توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد دانشور در رمان مذکور، بیشتر از شعر حافظ استفاده کرده و در خوانش نو از اشعار کهن و هماهنگ کردن آنها با فضای جامعۀ امروز ایران، بیشتر به آنها مفهوم و معنایی اجتماعی سیاسی داده است. همچنین این اشعار جزو ساختار رمان او شدهاند و نقش بسیار مهمی در شخصیت پردازی ها، نشان دادن نوع اندیشه و وابستگیهای ذهنی شخصیت های رمان، طرح ریزی پیرنگ، تقویت درونمایه ها، توصیف مکان، حقیقت مانندی و ایجاد ارتباط بین گذشتۀ فرهنگی و اجتماعی ایران با امروز آن دارند.
پرونده مقاله